سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"

متن مرتبط با «عبدالرضایی» در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" نوشته شده است

ازدواج تو لازم بود _ علی عبدالرضایی

  •  رویا مرا به جایی نمی‌رساند ! مرا برای باختن آفریده‌اند. یکی در مغز من است که می‌گوید بباز ! تا می‌توانی خراب کن. با هیچ‌کس نساز ! تو را برای تاختن آفریده‌اند! خالی شو که سبک‌تر بال بزنی. نباید به این زودی جا بزنی. تو را آفریده‌اند که جا باز کنی. این جاده نامش جاده‌ست چون پیشتر یکی را به جایی رساند که جای اوست نه تو! جاده پیشتر به یکی جا داده حالا اشغال شده باید آشغال باشی که حوالی آن هنوز بال با,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • صفت، شعر را بی‌صفت می‌کند _ علی عبدالرضایی

  • آن­که شغل شعر را انتقال معنا می‌داند نه درکی از شعر دارد، نه در معنا پی شعور می‌گردد، در واقع دنبال معنای تازه‌ی معنا نیست. معنای شعر را نمی‌شود جز در شکل شعر جست، در واقع آن‌هایی که شعر را معنا می‌کنند آن را از ریخت می‌اندازند، تنها در ریخت شعر است که شعور خودش را آشکار می‌کند. در واقع اساتید ادبیات دانشگاه‌ها در مواجهه با شعر، رل بوکسوری را ایفا می‌کنند که به جان زیبارویی افتاده و آن را ا,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • انتشار مجموعه شعر « لیلاو» _ علی عبدالرضایی

  • کالجی ها را نمی شود با هیچ فنی از صحنه خارج کرد! پرده برداری از شیطان ادیان در « لیلاو»تازه ترین مجموعه شعر علی عبدالرضایی با عنوان «لیلاو » دقایقی پیش در نشر کالج منتشر شد .  دانلود: مجموعه شعر لیلاو ,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب دیل گپ _ علی عبدالرضایی

  • قریبِ چهار دهه­‌ست که بیلیون بیلیون خرج مى­‌شود علیه سیاوش تا حسین حسابى جا بی‌­افتد. چهار دهه تخریب تاریخ و اسطوره و فرهنگ ایرانى موجب شده ناخودآگاهِ جمعىِ ایرانیان جدالى منفى را آغاز کرده، پیشِ مزارِ کورش در نوروزِ گذشته خود را بزرگ بدارد. مردم دوباره کاوه‌­اند، باز بابک خرمدین و کمان دست آرش داده­‌اند تا که خود را از زیر سیطره­‌ى استعمار فرهنگى عربى و این­‌همه حقارتِ حاضر خارج کنند. در چنین,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • زمان در ضدّ رمان _ علی عبدالرضایی

  • "زمان در ضدّ رمان"عنوان مقاله‌ای‌ست از “علی عبدالرضایی” که به تازگی در بخش “نظریات ادبیاتی-عملیاتی” مجله‌ی “فایل شعر یازدهم” منتشر شده است. پیش‌تر سخنرانی مفصلی درباره زمان در ادبیات نومدرنیستی داشتم و آن‌جا با توجه به تئوری برگسون، به‌طور ریشه‌ای درباره‌ی مساله‌ی زمان در شعر و داستان حرف زدم. امروز اما می‌خواهم به بحثی تجربی درباره‌ی انواع زمان‌ها در داستان و به‌ویژه در ضد رمان بپردازم. معمولن و,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • مرد که گریه نمی کند! _علی عبدالرضایی

  •   بار اولی که گریه کردم مادرم گفت قوی باش! مرد که گریه نمی­کند! و من رفته رفته ضعیف­تر شدم چون دیگر نمی­توانستم گریه کنم. گریه و خنده مثل شب و روز، شبانه روزی­اند، اخراج هر کدام از صفحه­ی صورت، ماهیتِ آن دیگری را تغییر می­دهد. حالا دیگر فقط گریه سینمای غم نیست بلکه خنده­ی آدم­ها نیز مخفیگاهِ گریه­ست. آن­هایی که برای شادی دنبال بهانه می­گردند شاد نیستند بلکه اندوهی آدم کش گریبان­شان را گرفته می ,گریه,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • ماهیت قدرت و گفتمان سلطه_ علی عبدالرضایی

  • ماهیت قدرت و گفتمان سلطه_ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدود,ماهیت,قدرت,گفتمان,سلطه,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • نقد شعری از«ساریا ابرا» _علی عبدالرضایی

  • وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود,شعری,از«ساریا,ابرا»,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • ادبیات کارگری_علی عبدالرضایی

  • هر ماه جلسه‌ی پرسش و پاسخی داریم پیرامون کالج شعر و فعالیت‌هایش. علی عبدالرضایی نیز مشارکتی خلاق در آن دارد و به سوالات اعضاى کالج پاسخ می‌دهد. در این شماره سعی کرده‌ایم با پیاده‌سازی بخشى از فایل‌هاى صوتى پاسخ‌ها، آن دسته از مخاطبان مجله را که عضو کالج نیستند نیز در جریان آخرین پرسش و پاسخ کالجى قرار دهیم. پرسش:سیمین شیرازی: شما در بعضی از بحث‌های خود درباره‌ی ادبیات کارگری صحبت کردید و معمولن ب,ادبیات,کارگریعلی,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و ش,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • شعر " Thanks" _ علی عبدالرضایی

  • این‌ها که می‌آیند خیسِ گریه‌اند یا آن‌ها که می‌روند؟ از لوله‌ى تانک است یا تانکرى در آسمان؟ باران براى چه این‌همه تند می‌بارد؟ سرم را می‌دهم از پنجره بیرون و تنهایى تف می‌کند روى سرِ یکى که نمی‌داند می‌آید یا که می‌رود یکى که داد می‌زند مادر جنده! و جنگى خانوادگى بینِ لوله‌هاى تانک در می‌گیرد   ما هر دو مقصّریم نه مادرى که در آسمان نشسته مثل تانکر هنوز می‌بارد   ,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • نیچه­ ى آنارشیست_ علی عبدالرضایی

  • نیچه یک سفره­ ست؛ سفره­اى مملو از غذاهاى رنگارنگ که بسیارى ­شان با ذائقه­ ى خیلى­ ها سازگار نیست. بى شک نیچه و مارکس و فروید پیامبرانِ عصر حاضرند و البته که تأثیر نیچه بر گفتمان­ هاى فکرى امروز قابل قیاس با آن دو دیگر نیست. على ­رغم اینکه فلسفه­ ى سیاسى ­اش به شدت تحت تأثیر "استیرنر" فردگرا و آنارشیست است با این­ همه بسیارى از کمونیست ­هاى کلاسیک با علم کردنِ چند گزاره­ ى نیچه­ اى، او را دشمنِ باتوم به دستِ آنارشیست­ ها قلمداد کرده و غافل ند که وى مخالفِ هر چه و همه چیز بوده علیه هر نحله و گروهِ سیاسى گزاره­ اى پرتاب کرده! نیچه در جایى نوشته "من در خانه­ ى خودم ساکنم، از هیچ احدى تقلید و تبع,نیچه­,آنارشیست,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • موزیک متنی _ علی عبدالرضایی

  • وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود ,موزیک,متنی,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • شعر«عاشق»- علی عبدالرضایی

  • ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩﺯﻣﯿﻦ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﻢﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﻡﻣﻦ ﺣﺒﺴﯽِ ﺍﺑﺪﻡﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺰ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﻡﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﺵ ﻣﺪﺍﻡﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖﺗﻮ ﺍﻭﻝ ﻻﻟﻪ ﺑﻮﺩﯼﺗﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﻢ ﺷﺪﯼ ﻟﯿﻼﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﯼﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺑﻠﻨﺪﺗﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻃﻨﺎﺑﺶ ﮐﻨﻢ ﺩﻭﺭِ ﮔﺮﺩﻧﻢﺩﺍﺭ ﺑﺮﮐﻨﺎﺭ ﻭ ﺗﻮﯼ ﻓﺎﻃﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻣﻦ ﻫﻢ ﻗﺎﻃﯽِ ﻧﺴﺮﯾﻦ ﻭ ﻧﺎﺯ ﺷﺪﻡ ﮐﻪﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﺗﻮ ﺍﻭﻝ ﻧﺎﺯ ﺑﻮﺩﯼﻭﻟﯽ ﺳﺎﻧﺎﺯ ﺧﺮﺍﺑﻢ ﮐﺮﺩﺷﺪﻡ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﻋﻮﺿﯽﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺳﻤﺶ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﺷﺪﺩﺭ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺭﻗﺺ ﺑﻮﺩﻡﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺷﻤﺎﯾﮏ ﻧﻔﺮﯾﺪﺗﻮ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺭﮐﯿﺪﻩ ، ﮔﺎﻫﯽ ﺭُﺯﻭﻗﺘﯽ ﻧﺴﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﺯﻭ ﻣﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺠﺪﻟﯿﻪ ﺷ,شعر«عاشق»,علی,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • داستانک "پارتنر" – علی عبدالرضایی

  • اگر مى دانست که مرگ فقط تنهاترش مى کند هرگز خودش را نمى کشت.ازم مى ترسید، مى گفت هر که بهت نزدیک شده حالا فقط خاکسترش مانده باقى. دوست داشت امتحانم کند اما نمى خواست بسوزد.گفتم نترس! بیا جلو! سینه هات را بِهم بچسبان، سفت بغلم کن! من آنقدر هم که فکر مى کنند سرد نیستم.کاش همانقدر که در درون مى سوختم بیرونم نشان مى داد. کاش اینقدر عصبى و بداخلاق نبودم، مثل بهار بودم، گل مى دادم بى دلیل بى منّت، و در هوا پخش مى شدم مثل عشق.تبعید مثل گور است، دفن مى شوى در حالى که زندگى مى کنى. باید یاد بگیرم به یکى مهربانى کنم، بعد به یکى مهربانى کنم، باز هم به یکى مهربانى کنم، هیچ چیزِ این زندگى، جز این نمى ارزد.,داستانک,پارتنر,علی,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها