رقیب اگر ماه می خندید، شبیه تو می شد تو هم همان تأثیری را می بخشی که چیزی زیبا و ویرانگر هر دوی شما خوب نور به عاریه می گیرید دهان گردش غصه دار این دنیاست، مال تو بی تفاوت است. اولین شگردت سنگ کردن همه چیز است در آرامگاهی بیدار می شوم، تو این جایی با انگشتانت ضرب می گیری بر میز مرمرین ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
عکسهای قدیمیِ بهار در جیبمان مانده هر چه بیشتر میگذرد کمرنگتر میشوندغریبهتر میشوند شاید این باغِ ما بوده استچه باغی؟ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
ریتا داو " خروج " ویزا صادر مى شود، درست وقتى که دیگر هیچ امیدى نیست. مثل فیلم هاى سینمایى، در به خیابانى، خالى از مردم، خالى از گربه ها باز مى شود؛ تنها فرقش این است این بار که این خیابان، خیابان توست که ترکش مى کنى. ویزا «موقت» صادر شده است، «موقت»، چه واژه ى آزاردهنده اى. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب