نقد و بررسِی داستان "تولک" _ مریم ناصری :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن,بررسِی,داستان,ناصری ...ادامه مطلب
داستانک "قطعیت" _ مریم ناصری :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدود سه هز,داستانک,قطعیت,ناصری ...ادامه مطلب
جاسم میگوید: “الله اکبر! ولک، قد آبادانه” و میرود جلوی ریل میایستد تا چمدانها از دستش در نروند. شیرین این بار موهایش را بلوند کرده. کمی چاقتر شده. وقتی بهش گفتم: “میخوایم با تور بریم چین.” فوری ُگفت: ” منم مییام. بانکمون با چینیها مراوده داره. من کلی چینی میشناسم.” دخترش را نیاورد. , ...ادامه مطلب
مامان میگوید، چهار پنج ساله بوده که فهمیده بعضی از قالیها دهان دارند، از همان وقت به آنها حساس شده. از روی بافت و رنگ و لعابشان داستان میبافد و میفهمد چه کسانی آنها را بافتهاند. مثلن فکر میکند قالیهای روشن و ابریشمی با رنگهای شاد را دختران ترگل ورگلی بافتند که میخواستند با پولش جهیزیه, ...ادامه مطلب
مامان میگوید، چهار پنج ساله بوده که فهمیده بعضی از قالیها دهان دارند. از همان وقت به آنها حساس شده. از روی بافت و رنگ و لعابشان داستان میبافد و میفهمد چه کسانی آن ها را بافته اند. مثلا فکرمیکند قالیهای روشن و ابریشمی با رنگهای شاد را دختران ترگل ورگلی بافتند که میخواستند با پولش جهیزیه بخر, ...ادامه مطلب