دو شاخه در دلم
و شادیام توی شارژ
به صد که میرسد
برق از سر زنی میپرد
که مثل شاتره زیر دست
ریز ریزم میکند
و میریزدم در آشی
که میپزد برای آقا
آقایی که زبانش زخم میزند
پیش از آنکه ریزترم کند
زیر دندان کرم خوردهاش
و زن که زندگی میکند توی قابلمه
لم میدهد به چارشانهترین خانه
موهاش را شانه میکند
و همچنان که دارد میدهد لب
پوست لبم را میکنم
مثل شورتی زخمی
پرتش مىکنم
ولى باز میشنوم
صدای زنی را
مردانهتر از خانه
نکن پدرسگ!
من اینجا توی آش زاییدهام
نوزادم
مثل برق
هی قطع میشود و هی وصل
خوش آمدی دخترم
به دنیای بین دو دندان
خوش آمدی
شاعر: فاطمه قهرمانی
نقد و بررسی
ساختارهایی که تشکیل دهندهی متون ادبی هستند از دایرهی اندیشه خارج نمیشوند و تمامی ابژههای به کار رفته در هر اثر به نحوی در ردیف تکامل یا نقض یکدیگر قرار میگیرند تا با ساختن فرمی خاص به شعری ماندگار ختم شوند. مضمون اصلی اثر فوق، درماندگی زنان و ترسی اجتماعی از سلطهگری مردان است.
در شعر فاطمه قهرمانی با روایاتی که زنجیروار در دل هم جاگرفتهاند مواجه میشویم بهطوریکه پایان روایت کوتاه قبلی سرآغاز روایت بعدیست. این شعر با تصویری سوبژکتیو شروع شده و ذهن مخاطب را به سمت سوالی سوق میدهد که مولف برای یافتن پاسخش دوشاخهای را در قلب یا روح خود تصور کرده است. کنجکاویهایی از این دست به بعد استتیکی اشعار کمک کرده و مخاطب را به خوانش مابقی آن وادار میکند. انرژی بالقوهای که در مطلع این اثر وجود دارد با ایجاد ارتباط عمودی بین سطور به اوج رسیده و موتیف مقیدی را دنبال میکند که تا سطر آخر با شارژ شدن و اوج شادی منجر به عکسالعملهایی در دل روایات موجود میشود.
«دو شاخه در دلم
و شادیام توی شارژ
به صد که میرسد
برق از سر زنی میپرد»
خلق چنین پیشزمینهای به دلیل وجود نشانههای «دوشاخه و دل» مدلولِ «سرخرگ و سیاهرگی که به قلب متصل است» را میطلبد اما نشانهی موجود در سطر دوم «شارژ شدن شادی» بعد معنوی و حسیتی پنهان را نمود میبخشد.
در ادامه با توضیحی ملزم مواجه میشویم (به صد که میرسد) تا تمهید ایجاد شده تکمیل شود. «پریدن برق از سر» نشان از هیجان و تعجبی ناگهانی دارد و به عنوان رابطی بین اپیزود اول و اپیزودهای بعدی بهکار گرفته شده است.
«که مثل شاتره زیر دست
ریز ریزم میکند
و میریزدم در آشی
که میپزد برای آقا
آقایی که زبانش زخم میزند
پیش از آنکه ریزترم کند
زیر دندان کرم خوردهاش»
در این قطعه شاهد فضای جدیدی هستیم که به سمت تکمیل سطرهای قبلی پیش میرود. ارتباط نشانههایی از قبیل «ریزریز شدن زیر دست، شاتره، آقا، زخم زبان، دندان کرمخورده» مدلول دیکتاتوری حاکم در خانه را پیش رو آورده، چراکه ترس و اضطراب زن باعث خرد کردن و یا حتی قربانی کردن مولف میشود.
این اثر را به دلیل رابطهی پیرامتنی آن با وقایعی که در زندگی مولف رخ داده است و حضور پررنگ این وقایع در بنمایهی اثر و تخیلی که منجر به لذت ادبی میشود، نمیتوان با تئوری مرگ مولف مورد بررسی قرار داد و بیشک خبر از شهود ماقبل نویسش اثر و چیدمان شاعرانهی وقایع میدهد. یک مولف اگر قصد شکستن هنجارها و ایجاد آنتروپی در فضاسازیهای خود دارد باید زیباییشناسی را سرلوحهی خود قرار داده و بداند که هدف از نوشتن سرخوشی متنیست و البته فاطمه قهرمانی توانسته با بههم ریختن فضاها و در عین حال، چنگ انداختن به فضاهای ایجاد شده به چنین استتیکی دست یابد.
در ادامه:
«و زن که زندگی میکند توی قابلمه
لم میدهد به چارشانهترین خانه
موهاش را شانه میکند
و همچنان که دارد میدهد لب
پوست لبم را میکنم»
در اپیزود سوم هم مولف دچار توضیحاتی شده که راویگونه است. البته به دلیل آشناییزداییهایی همچون «لم دادن به چارشانهترین خانه، تشبیه خانه به قابلمه» فرم روایتی شعر، زننده نیست. زندگی کردن در قابلمه که استعاره از گذراندن ساعات مدیدی در آشپزخانه است، نوعی تصویر سوبژکتیو به حساب میآید و در کنار تصاویر ساده عینی «شانه کردن مو، لب دادن، کندن پوست لب» منجر به پارادوکس فاحشی میشود که با جایگزین کردن سطرهای پایانی این اپیزود با تصاویری شعرگونه میتوان در جبران آن کوشید. استفاده از کلمهی «مثل» در اپیزود بعدی مخاطب را مجبور به قیاس این اپیزود با سطرهای بعدی میکند و البته اپیزود چهارم بیشتر برای ادغام اپیزودهای قبلی بهکار میرود.
«مثل شورتی زخمی
پرتش مىکنم
ولى باز میشنوم
صدای زنی را
مردانهتر از خانه»
لبی که به شورتی زخمی تشبیه میشود احتمالن زخمی عمیق برداشته و این خون را اگر فرای سطحینگری بررسی کرده و با زخم زبان مرتبط کنیم به خون دلی که ناشی از زخمزبانهای مکرر همسر است میرسیم که اپیزود دوم را دربر گرفته است.
«نکن پدر سگ!
من اینجا توی آش زاییدهام
نوزادم
مثل برق
هی قطع میشود و هی وصل»
سطر اول این اپیزود با استفاده از تکنیک فاصلهگذاری، زاویهی دید مخاطب را تغییر داده و سریعن او را متوجه مردی میکند که نقش دیکتاتور را ایفا کرده است. نشانهی «زنی که در آش زاییده است» مسلمن گویای اعتراضیست که به واسطهی ترس قادر به ابراز آن نیست.
«خوش آمدی دخترم
به دنیای بین دو دندان
خوش آمدی»
این شعر استعاری و فمنیستی با پیش کشیدن موتیفهای آزادی همچون: «خرد کردن سبزی، پختن آش، زایمان» به نشانههایی اشاره میکند تا مخاطب به درونمایه و موتیف مقید اثر برسد.
تمامی اپیزودها مثل گزارههایی پیدرپی برای تکمیل و هدایت مخاطب ردیف شدهاند. این اثر، شعری خود بسنده بوده و به دلیل اینکه سطرهای پایانی آن، تاملی در ذهن ایجاد میکند متنی باز تلقی میشود؛ پارادوکسی که در سطرهای پایانی وجود دارد با حسیت نهفته در سطرهای قبلی تکاندهنده بوده و نشان از پایانناپذیر بودن این دیکتاتوری و خفقان حاکم در منازل دارد.
منتقد: سمیه ابراهیمی
سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 13:09