سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"

متن مرتبط با «زمین راه می رود» در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" نوشته شده است

صفت، شعر را بی‌صفت می‌کند _ علی عبدالرضایی

  • آن­که شغل شعر را انتقال معنا می‌داند نه درکی از شعر دارد، نه در معنا پی شعور می‌گردد، در واقع دنبال معنای تازه‌ی معنا نیست. معنای شعر را نمی‌شود جز در شکل شعر جست، در واقع آن‌هایی که شعر را معنا می‌کنند آن را از ریخت می‌اندازند، تنها در ریخت شعر است که شعور خودش را آشکار می‌کند. در واقع اساتید ادبیات دانشگاه‌ها در مواجهه با شعر، رل بوکسوری را ایفا می‌کنند که به جان زیبارویی افتاده و آن را ا,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • نقد شعر «گود» -زهرا هاشمی

  • افتاده‌ام در عمیق و دست به دامن نمی‌برد شب اگر رشد کند در رحمم تاریک ویار   مقنى چاهی‌‌ می‌شود بی‌آب می‌کند تا یوسفی در من رشد  لگدهاش پرت ‌کند حواس بی آن­که بربخورد به کسی  چیزی حتی به زمین که قیم تنهایی‌ست ادامه مطلب,«گود»,هاشمی ...ادامه مطلب

  • داستان «وقتی آتش خاموش می شود» _هاروکی موراکامی

  • وقتی تلفن چند دقیقه مانده به نصف شب، زنگ زد، جانکو داشت تلویزیون تماشا می کرد. کی ساکه گوشه اتاق نشسته بود. هدفون بر گوش و با چشمانی نیمه باز. همینطور که انگشتان کشیده اش روی سیم های گیتار برقی می رقصید، سرش را به عقب و جلو تاب می داد. داشت قطعه ای را تمرین می کرد که ریتم تندی داشت و ابداً صدای زنگ تلفن را نمی شنید. جانکو گوشی را برداشت.- بیدارت کردم؟ میاکه بود با لهجه آشنا و نامفهوم اوزاکا. جانکو جواب داد: ادامه مطلب,داستان,«وقتی,خاموش,هاروکی,موراکامی ...ادامه مطلب

  • مرد که گریه نمی کند! _علی عبدالرضایی

  •   بار اولی که گریه کردم مادرم گفت قوی باش! مرد که گریه نمی­کند! و من رفته رفته ضعیف­تر شدم چون دیگر نمی­توانستم گریه کنم. گریه و خنده مثل شب و روز، شبانه روزی­اند، اخراج هر کدام از صفحه­ی صورت، ماهیتِ آن دیگری را تغییر می­دهد. حالا دیگر فقط گریه سینمای غم نیست بلکه خنده­ی آدم­ها نیز مخفیگاهِ گریه­ست. آن­هایی که برای شادی دنبال بهانه می­گردند شاد نیستند بلکه اندوهی آدم کش گریبان­شان را گرفته می ,گریه,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • شعر "گرسنه" _زهرا هاشمی

  • جوجوی بی‌استخوان هفده ساله باش هفت کوچه بلد که نوک بزنی به اشتهایم  با رانی که براند جفت گاز بگیرد این زبان نفهم یک دنده ادامه مطلب,گرسنه,زهرا,هاشمی ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و ش,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • نقد و بررسی شعر "اتاق" _ سمیه ابراهیمی

  • نقد و بررسی شعر "اتاق" _ سمیه ابراهیمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن ,بررسی,ابراهیمی ...ادامه مطلب

  • بازی های زبانی در ادبیات نومدرن _ زهرا هاشمی

  • بازی های زبانی در ادبیات نومدرن _ زهرا هاشمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که ,زبانی,ادبیات,نومدرن,هاشمی ...ادامه مطلب

  • شعر "خاگینه" _ سمیه ابراهیمی

  • شعر "خاگینه" _ سمیه ابراهیمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدود سه هز,خاگینه,ابراهیمی ...ادامه مطلب

  • بررسی مجموعه شعر "من در خطرناک زندگی می­ کردم"_سعید احمدزاده اردبیلی

  • سرکوب تناقض­ های درونی: با "من در خطرناک زندگی می­ کردم"شعر به عنوان رابطه ­ای درگذرنده از مرزهای هستی­ شناسانه جلوه­ گر می ­شود. این رابطه‌ی مرزشکنانه در نوشتار عبدالرضایی موجب ایجاد نوعی تغییرپذیری سیال می‌شود، چنان­که صورتی غیر مستقیم از این موقعیت گفتمانی به خوانش­ هایی حتی متناقض قابل انتقال است، و هم، سویی اکیدن واقعی از ایجاد رابطه‌ی شهوانی با متنیت در انگیزش جنسی زبان جاری شده است. در تمامیت ناتمام علی­های خطرناک اراده‌ی تخریب گسترده‌ای جریان دارد که تن سیاسی، تن معرفتی و روان فردی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. عبدالرضایی با "من در خطرناک..."حلول را اساسن به حال تعلیق درآورده و امکانا,بررسی,مجموعه,خطرناک,زندگی,کردمسعید,احمدزاده,اردبیلی ...ادامه مطلب

  • هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد_ ویسلاوا شیمبورسکا

  • هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد و اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل ناشی به دنیا آمده ایم و خام خواهیم رفت.   حتا اگر کودن ترین شاگردِ مدرسه ی دنیا می بودیم هیچ زمستانی یا تابستانی را تکرار نمی کردیم   هیچ روزی تکرار نمی شود دوشب شبیه ِ هم نیست دوبوسه یکی نیستند نگاه قبلی مثل نگاه بعدی نیست   دیروز ، وق, ...ادامه مطلب

  • شعر «انقلاب» _ سمیه ابراهیمی

  • شعر «انقلاب» _ سمیه ابراهیمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگر, ...ادامه مطلب

  • نقدشعر زهرا هاشمی”عروس”_پویان فرمان‌بر

  • عروس شدم بر حسب اتفاقپدر نبودکه زن بگیرد از آبیا مادرم راکه گریه غرقش مى‌کردعروسکی بود موجیکه درمی‌رفت با برادرتا پشت هفت سالگیو باد اگر وا نمی‌کرد پاهاملیز نمی‌شد این لا / لاییتا بپرد خواب از سر کوچه و لی لیکل نمی کشید دردتا بپیچد جیغلای موهامکه هرگز طناب نشد مادرم نجاتوقتى عروس شدمپدر سوراخو ماد, ...ادامه مطلب

  • شعر "جنجال" _ سمیه ابراهیمی

  • شعر "جنجال" _ سمیه ابراهیمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرا, ...ادامه مطلب

  • مقاله”کمونیسم میراث ندارد”_موریس بلانشو

  • باید چیز های ساده را به خودمان یادآوری کنیم ، همان که همیشه فراموش‌ می‌کنیم: میهن‌پرستی، میهن‌شیفته‌گی، ملّی‌گرایی، چیزی این جریان‌ها را از هم متمایز نمی‌کند، هیچ، مگر این‌که ملّی‌گرایی ایدئولوژی‌ئی عظیم و گسترده است و میهن‌پرستی تایید و تاکیدِ احساساتی‌‌اش (و خودش را درین بیانیه‌های دردناک نشان م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها