پرفسور فایربرنر با دقت موضوع را توضیح میداد: «ادراک از
زمان بر ساختار جهان استوار است. وقتی جهان منبسط میشود در نظر میگیریم
که زمان به جلو میرود؛ وقتی هم جهان منقبض میشود، تصور میکنیم که زمان
به عقب برگشته است. اگر به نوعی جهان را واردار کنیم تا در حالت سکون قرار
بگیرد، بدون این که منقبض یا منبسط شود، زمان هم از حرکت خواهد ایستاد.»
آقای اتکینز با شیفتگی گفت: «ولی شما نمیتوانید جهان را به حالت سکون درآورید.»
پرفسور گفت: «با این وجود من میتوانم بخشی از جهان را به حالت
سکون در آورم. فقط کافی است یک سفینه را نگه داریم. زمان از حرکت خواهد
ایستاد و ما میتوانیم مطابق میل خود به جلو یا عقب حرکت کنیم؛ کل سفر هم
کمتر از یک لحظه طول میکشد. اما همهی جهان در حینی که زمان برای ما
ایستاده است حرکت خواهد کرد. در حالی که ما به کالبد جهان نزدیک میشویم،
زمین به دور خورشید حرکت میکند، خورشید به دور مرکز کهکشان حرکت میکند.
کهکشان هم به دور یک مرکز جاذبه که همهی کهکشانها به دور آن حرکت
میکنند، میچرخد.»
«من این حرکات را محاسبه کردم و فهمیدم که در بیست و هفت میلیون و
پانصد هزار سال آینده، خورشید ما به یک کوتولهی سرخ تبدیل خواهد شد. اگر
ما بیست و هفت میلیون و پانصد هزار سال در آینده به جلو برویم، در کمتر از
یک لحظه آن کوتولهی سرخ نزدیک فضاپیمای ما خواهد بود و ما میتوانیم بعد
از این که اندکی در مورد آن مطالعه کردیم به خانه برگردیم.»
ادامه مطلب سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 18:36