دنج تاریکدار دوست پناهم داد،
دم دروازهی جنگل، همین که زرافشان نیمروز
به بازدید سرچشمه فرود آمد
از پلهی آلپ،
این خداساز که من
دژ آسمانیان میخوانم
همرای باستانیان؛ همان جا که هنوز
چه نهفتهها که تقریر میشود
- شعر « پایتخت»_بهار توکلی
- داستان «یک قتل ساده» _آرش ذوالقدری
- ازدواج تو لازم بود _ علی عبدالرضایی
- « طی دو روز گذشته بر کالج چه گذشت!»
- صفت، شعر را بیصفت میکند _ علی عبدالرضایی
- انتشار مجموعه شعر « لیلاو» _ علی عبدالرضایی
- متنی از کتاب دیل گپ _ علی عبدالرضایی
- شعری از ناظم حکمت
- نقد شعر «گود» -زهرا هاشمی
- داستان «وقتی آتش خاموش می شود» _هاروکی موراکامی