بخش اول (۱):
از زمان چخوف تا جیمز جویس، داستان کوتاه معرف رمان و داستان مدرن بود و آن را تشریح و مشخص میکرد. پس از آن بود که داستان کوتاه به صورت یک گونهی
ادبی توسط نویسندگان آمریکایی تعریف و مشخص شد. در این مقاله یکی از
برجستهترین نویسندگان آمریکا دلایل گرایش خود را به داستان کوتاه، در
مقایسه با رمان بازگو میکند.
در اواسط دهه ۱۹۶۰ بود که متوجه شدم به راحتی نمیتوانم حواس خود را روی
آثار داستانی بلند متمرکز کنم. تا مدتی علاوه بر اینکه در خواندن آثار
روایی بلند مشکل داشتم، در خلق و نگارش چنین آثاری نیز همین دشواری را
تجربه کردم. میزان تمرکز و توجهام از لحاظ مدت زمانی کاهش یافته بود، به
طوری که من دیگر صبر و شکیبایی لازم برای نگارش رمان را در خودم نمیدیدم.
قضیهی پیچیدهای است که در این جا صحبت دربارهاش به شدت خسته کننده خواهد بود. با این حال میدانم دلیل اینکه امروزه به وفور شعر میسرایم و
داستان کوتاه مینویسم، به همین موضوع برمیگردد. امکان دارد مدام تغییر
حالت بدهید، اما معطل نمانید و کاری انجام دهید. در مورد شخص من شاید به
این خاطر بود که آن موقع با اینکه هنوز سی ساله نشده بودم، تمام انگیزههای جدی و بزرگم را از دست داده بودم. اگر هم چنین بود، به گمانم برای من که
اتفاق خوبی بود. نویسندهای که قدری شانس و انگیزه داشته باشد، میتواند در کارش خوب پیش برود. انگیزه بیش از حد و بد شانسی، یا حتی نداشتن شانس به
کل، میتواند کشنده باشد. برای داستاننویسی استعداد نیز لازم است.
ادامه مطلب سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 18:36