سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"

متن مرتبط با «زندگی» در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" نوشته شده است

بررسی مجموعه شعر "من در خطرناک زندگی می­ کردم"_سعید احمدزاده اردبیلی

  • سرکوب تناقض­ های درونی: با "من در خطرناک زندگی می­ کردم"شعر به عنوان رابطه ­ای درگذرنده از مرزهای هستی­ شناسانه جلوه­ گر می ­شود. این رابطه‌ی مرزشکنانه در نوشتار عبدالرضایی موجب ایجاد نوعی تغییرپذیری سیال می‌شود، چنان­که صورتی غیر مستقیم از این موقعیت گفتمانی به خوانش­ هایی حتی متناقض قابل انتقال است، و هم، سویی اکیدن واقعی از ایجاد رابطه‌ی شهوانی با متنیت در انگیزش جنسی زبان جاری شده است. در تمامیت ناتمام علی­های خطرناک اراده‌ی تخریب گسترده‌ای جریان دارد که تن سیاسی، تن معرفتی و روان فردی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. عبدالرضایی با "من در خطرناک..."حلول را اساسن به حال تعلیق درآورده و امکانا,بررسی,مجموعه,خطرناک,زندگی,کردمسعید,احمدزاده,اردبیلی ...ادامه مطلب

  • زندگی با سُسِ سالاد

  • مجموعه داستان تختخواب میز کار من است زندگی با سُسِ سالاد   دنیاش پر از آژیر بود و زندگی­ اش آمبولانسی که از میان های های گریه می­ گذشت. او در همین آمبولانس، پیش از آنکه داخل اُرژانسِ هیچ بیمارستانی شده باشد از لای پاهای مادرش که جیغ می ­زد، با گریه آمده بود بیرون. پرستاری که در آغوشش گرفته بود نازش می­کرد، مادرش که تازه با درد کنار آمده بود حالا دیگر لبخند می­زد. به بیمارستان هم که رسیدند همه شادی می­کردند. پدر، مادربزرگ، پدربزرگ، همه می­خندیدند و او   نمی­دانست چرا! این­ها را نمی­شناخت. او یک بهشت از دست داده بود، از این­جا می­ترسید، بدش می­ آمد، حتی از دستِ همین هوایی که مجبور بود قورتش داده هی بدهد بیرون کلافه بود. او را از ایده ­آل، از رفاهِ کامل، از جایی که حتی به جایش نفس می ­کشیدند انداخته بودند بیرون! نُه ماهش تمام شده بود و زندگی­اش سر رسیده بود. وقتِ آمدن، همه­ ی اهالی رحم از تخمک­ها گرفته تا تک تک سلول­ها سرخ پوشیده گریه می­ کردند و حالا در چشم به هم زدنی، با غول­ هایی طرف شده بود که دیدارش را جشن گرفته، می­ خندیدند. پس مرگی در کار نبوده تنها از جهانی وارد جایی, ...ادامه مطلب

  • نگاهی به عاشق ماشق - علی عبدالرضایی

  • این مخاطب عزیز! حسین نظریان در رابطه‌ ی متقابل میان خواننده/ مولف، چه کسی نقش برتر را به خواننده می‌ دهد؟ تا زمانی که مولف عرصه‌ ای را برای مخاطب باز نگذارد و او را به بازی نگیرد، این امر میسر نمی‌ گردد. بازی از همان ابتدا آغاز می‌شود: به واسطه‌ ی انتخاب نامی کنایه‌ ای که دلالت بر نگاه انتقادی (تسخری و تصغیری) شاعر به عاشق/ عشق دارد. این مجموعه‌‌ ی شعر حاوی سه دفتر جداگانه است؛ دفتر اول- جنگ جهانی آخر، دفتر دوم- عاشق ماشق، و دفتر سوم- کتاب کوتاه. در به جای مقدمه؛ خلافی نمی‌نشیند در کاری    مگر به خواست... به یک میهمانی آمده‌ایم/ که زودی تمام می‌شود/ وقتی که آمدم/ عشق بر میز شام نشسته بود/ من انتظار نداشتم/ که در رختخوابم/ تنفری منتظر باشد، شاعر برای مخاطب تیزبین ادبیات ناگفته‌های بسیاری را در جغرافیایی وسیع به فرا روایت نشسته است. ادامه مطلب,نگاهی عاشقانه به زندگی,نگاهی به فیلم دوران عاشقی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها