مارکسِ آنارشیست

ساخت وبلاگ

بعد از قریب یک قرن تحریف، کم کم دارم صداى پاى چپ واقعى را حوالىِ مرزهاى ایران مى شنوم، خوشحالم که آنارشیسم چون اژدهایى شادان کم کم دارد واردِ ایران مى شود، دیگر توى دستِ جوانِ ایرانى پرچمِ مذاهبى چون مارکسیسم، لنینیسم، استالینیسم، مائوئیسم و حتى تروتسکیسم نمى بینم، انگار تاریخ مصرفِ پیامبرانى چون مارکس، انگلس، لنین، استالین، مائو و حتى انور خوجه به پایان رسیده باید جشن گرفت. به سیلویا گفتم دیگر این شبها را هلاک نکن! آرلن چون غولى تک چشم مدام بیدار است، بیا تا مى توانى با من بخواب که آنارشیسم به حالِ ساده محتاج است، باید بى خیالِ گذشته شد! متأسفانه على رغم علاقه اى که به تروتسکى دارم و او را منشویکى لیبرو مى شناسم که اى کاش بلشویک ها نیز مى شناختندش معتقدم دیگر تئورى "انقلاب مداوم" به کار نمى آید و حتى بخاطر آوردنش جز مصرف فضاى خالىِ سلولهاى مغز نیست، ولى معتقدم یعنى تأکید مى کنم حکایت مارکس از همه شان جداست، نباید او را فراموش کرد، هنوز به طرز فجیعى تازه ست، باید او را خورد حتى با پوست، زیرا اولین مخالفِ مارکسیست ها خودش بارها گفته که خودِ اوست، مارکس در بسیارى موارد تحتِ عنوانِ کمونیسم، کارى نکرده مگر بازتعریفِ آنارشیسم! بى شک آنجایى که سنگِ رهائىِ کارگر را به سینه مى زند تحت تاثیرِ گودوین است، و آنجا که به انحلالِ دولت فکر مى کند پرودونیستى تمام عیار! مارکس بى برو برگرد یکى از معمارانِ مهم اتوپیاى آنارشیستى ست، او اولین آنارشیستى ست که نقش دمکراسى را در تکوینِ دولتِ بورژوایى برملا کرد، اگر مارکس دمکراسىِ آمریکایىِ توماس همیلتون را غلط خوانى نمى کرد و تنها به سن سیمونِ معلم گوش مى سپرد حالا فاصله ى بین لوکلاس ها و هایکلاس ها کهکشانى تر بود، اگر او به نقدِ اقتصاد این تنها آبشخورِ دولت ها نمى پرداخت چگونه نوآنارشیسم مى توانست به بانک ها این تنها مرکزِ فرماندهىِ دولت ها یورش ببرد، نه! زود است بى خیالِ مارکس شویم، او را دوباره باید بخوانیم اما این بار مارکسِ آنارشیست را



سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 271 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 0:23