شامپو (شعری از علی عبدالرضایی) را در یوتیوب دنبال کنید
بر سر درِ سینما
در پوستری رنگی
از فیلمی که آن را ندیدهام
او را که دیدم جا خورد
از پوستِ خود آمد بیرون
سوارِ ماشین شد
و در بینِ راهِ تهران_چالوس
تا آمدم پشتِ سرم را ترک کنم
رودخانه مکث کرد ایستاد
و چادر از سرِ شب افتاد
با بیل هم نمیشد از زمین دل کَند
بعد هم غروب شد
پنجرهای تهِ دریا آتش گرفت
تا آخرین چراغ
چه خوب شد!
میتوانیم پا در خیابان بگذاریم
و از وسطهای شب…
بگذریم!
این فیلم را حتمن ببینید!
سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00