«کارناوال های انتخاباتی ، سریال پنجم»
« دریا آرام نمی گیرد مگر لکهی خمینی پاک شود از ماه »
من اول شاعرم، دوم شاعرم، سوم نویسندهام، چهارم منتقد ادبیاتی که کار
نظریهپردازی میکند و بعد هم یکی که خودش را از لحاظ سیاسی به سوسیال
آنارشیسم نزدیک میداند آن هم فقط برای اینکه آنارشیسم ضد رییس و لیدر و
درنهایت دولت است. اگر هم این سالها سیاسی مینویسم نه به دلیل اشرافم بر
روندِ سیاست در ایران و جهان بلکه زیستن در زمانهای ست که سیاستمدارها
آلزایمر گرفتهاند و گم شدهاند، یا ژورنالیست ها جای وجدان مدام چشم به
جیب خود دارند. برای همین سالهاست که بخشی از وقت خود را صرف این فقدان
میکنم. گاهی فکرهایی به سرم میزند، نظریاتی دارم که در هیچ مقالهی سیاسی نمیخوانم، خبرهایی میگیرم که در هیچ نشریهای نمیبینم و اینها همه باعث شده مرزهای کاریم به هم بریزد و به کارهایی بپردازم که در حوزه کارم
نیست. من اقرار میکنم که چندان تخصصی در سیاست ندارم اما بی شک از اینهایی که خودشان را سیاسی میدانند و ناگهان چون علف هرز در تمام مدیاها سبز
شدهاند هم بیشتر سیاست میفهمم هم سیاسیترم! با طرح این تناقض در همین
چند سطر میخواهم بگویم درد است که مرا مینویسد وگرنه تاکنون حتی با یک
آنارشیست همگروه نشدم و اگر هم جایی کار گروهی کردم جز در حوزه روشنگری و
ادبیات نبوده، پس نه دنبال هوادار سیاسی میگردم نه دوست دارم حتی یک نفر
تنها بخاطر ادبیاتم از فلان نظر سیاسیم پیروی کند.
ادامه مطلب سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:00