تئودور آدورنو(۲)، از فیلسوفان مکتب فرانکفورت، نیچه و ساد را
نویسندگان سیاه بورژوازی میخواند. منظور آدورنو از این گفته دو وجهی است:
این گفته، از طرفی، نشان میدهد که این نویسندگان ممنوعالقلمترین
نویسندگان عصر ظهور بورژوازی، یا بهتر بگویم، دو نویسندهای بودند که در
صدر لیست سیاه گفتمان بورژوازی قرار داشتند. از طرفی دیگر، منظور آدورنو از این گفته این است که ساد و نیچه با صراحت و صداقت بینظیر خود تاریکترین
زوایای سیستم تفکری عصر روشنگری(۳) و تناقضات حاصله از آن را با دقت به روی کاغذ آوردهاند، نقیضههایی که تفکر خرد ابزاری مایل به دیدن آنها نبوده و نیست. در اینجا میخواهم به سه جنبه در تفکر ساد بپردازم که در آن این
تناقضات با هم تلاقی نموده و نام ساد را جاودانه کرده است.
۱) تلاقی تمنای جسمی/ جنسی با خشونت
- شعر « پایتخت»_بهار توکلی
- داستان «یک قتل ساده» _آرش ذوالقدری
- ازدواج تو لازم بود _ علی عبدالرضایی
- « طی دو روز گذشته بر کالج چه گذشت!»
- صفت، شعر را بیصفت میکند _ علی عبدالرضایی
- انتشار مجموعه شعر « لیلاو» _ علی عبدالرضایی
- متنی از کتاب دیل گپ _ علی عبدالرضایی
- شعری از ناظم حکمت
- نقد شعر «گود» -زهرا هاشمی
- داستان «وقتی آتش خاموش می شود» _هاروکی موراکامی