لیلام _ شعری از علی عبدالرضایی

ساخت وبلاگ

چقدر در نبود
در خانه‌ی هر که دیگر نرفتم
جاماندم
هر کدام از او
دریایی‌ست که از شب عمیق‌تر
از شب عمیق‌تر دریایی
همیشه در چشم‌هایش غرق شد و هیچ‌کس
هیچ‌کس نبود نجاتم دهد
هر جا که گفتم کمک
کم آوردند
و هر جا که گفتم
کم‌کم از حال رفتم
که فردا بیاید
هنوز هر جا که می روم
یکی می‌کند دنبالم
که مو نمی‌زند با من
یکی که عین او
یا او
و یا عین اوست
که از وقتی نبود
بیشتر بود
من هر چه دارم مال اوست
از او دارم
اگر چیزی ندارم
و از او دارم
اگر که لی‌لام مال کیست
عشق ما خانه‌ای کلنگی نیست
الاکلنگ است
او که می‌رود پایین
من بالام
بالای لی‌لای لا
لا
نه او را دیده‌ام هرگز
نه در فیلمی که ما را گذاشته بود در صف
ملاقاتش کرده بودم
چهار انگشت مردد
شانه‌ام را یواش لمس کرد
از این‌جا شروع شد

سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 7:16