تنهایی_شعری از کریستینا لوگن

ساخت وبلاگ

تنهایی

نه شباهتی به آرام شبِی  دلچسب در خانه دارد

با کرست کمر  آبی لاجوردی بر تن

و خوش آغوشی در بَر

و نه کوپه ی خواب ِ قطاری را می‌ماند

در سفرِ شاد و فارغش

از میان ِ منظره‌های به غایت دلگیرِ خانه‌های کوچک ِ زمینی

و نه هرگز تنهایی

شاهزاده خانم مرده‌ای  را  می‌ماند

بر تختی میله‌ای

احاطه شده در سوسوی اشک‌هایی که هیچ کس را توان زدودنشان نیست

نه جنبنده‌ای هست

نه شارتروز سبزی

و نه دستگاه ِ ماساژ دستی باتری داری

در مکتب‌خانه ی پوسیده‌ی تنهایی اما

تبر هست

و طناب

و آبشارهای شیب تند

وایری کهنه هست

و چاقوهای ضامن داری

که از مسیر خود بر سطح ِمهربان وممتد ِ موزها

ناگهان منحرف می‌شوند

و جاسوس‌هایی هست

که انگار کیر هم دارند

در فروشگاه‌های مواد غذاییِ خوش آب و رنگتر

بوفه‌های سالادی هست که من شب‌ها آنجا

در نهایت صلح و آرامش می‌نشینم

و چیزی را  می‌جَوَم که نمی‌دانم چیست

و  بدبخت‌تر ازهمه‌ی آن خوک‌های سلاخی شده‌ی دیگر نیستم

سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 3:39