بیشتر کلاه بردارد
و مک دونالدِ ترامپ
چاقتر کند جهان
دوباره باید رژیم بگیرد ایران
و از تنگه لاغرتر شود هرمز
کارگرِ حاج شعبان
که دختر مىخرد مفت
نبشِ نازى آباد
و مىفرستد دوبى
تا خراب شود دنیا
دختر بیچارهى هرمز
که شاید ظهور کند امام
اما فرجام ندارد این برجام
دخترکِ بیچاره چهارده رکعت
توى دوبى
چهارده بار
زیر دایناسورى عرب
خدا را هى صدا زد
اما به دادش نرسید
سردار سلیمانى
براى اینکه ارتش آمریکا
سگِ هار است
خروس لارى نیست
که مثل هیلارى
سرِ گمرک
دست به دست شود
براى اینکه دنیا خراب است
مثل کون نوزاد
اما رئیس جمهورِ آمریکا
پوشک بچه عوض نمىکند
علی عبدالرضایی
نقد و بررسی
«زبان؛ گلادیاتوری علیه کاپیتالیسم»
همانطور که پیشتر بر آن تاکید شده بود، شعر امروز بستریست برای دعوت کردن آنچه که همواره در حاشیه بوده به متن و در این راستا سیستم جانشینی و استفاده از نشانهگذاریهای ساختاری میتواند هربار به رهیافتی تازه از زبان و مصداقهای بیرونی نشانگان دلالت داشته باشد. «شکست برجام» از نشانهها و ابژههایی بهره میبرد که ادعایی ندارند اما در چیدمانی ساختاری، بدل به چندین روایت شده و به مدلولهای بیرونی خود حملهور میشود. چیدمانی که سرمایهداری را در قالبهای مختلف هدف گرفته، قالبهایی که به مثابهی اطراف هدف (سرمایهداری) از حاشیه به متن دعوت شده تا مخاطب را به سمت آن هدف اصلی یعنی سرمایهداری، بازوها و مصداقهای آن سوق دهد.
شکست برجام بستری را برای بازیهای زبانی فراهم میکند که به شکل نشانهها بر مصداقهایی از کاپیتالیسم دلالت میکند؛ «مک دونالد ترامپ» که مولف با استفاده از «دونالد ترامپ» و «مک دونالد» برخوردی چندواژگانی با آنها دارد تا هم بر مک دونالد به مثابهی نمونهای از گسترش مصرفگرایی در جهان سرمایهداری تاکید کند (چاقتر کند جهان) هم به ورود دونالد ترامپ به عرصهی سیاست (به عنوان یک کلان سرمایهدار) که باعث گسترش حذف، نژادپرستی و فاشیسم مدرن میشود، اشاره کند. اما ورود کسی مثل ترامپ به اریکهی قدرت، باعث تحت فشار قرار گرفتن ایران میشود و «رژیم» هم در نقش «تغییر عادت غذاییست» هم به معنای حکومت، و باز مولف با استفاده از چندواژگانی بر این نکته تاکید میکند که چگونه گسترش و یا بهتر بگوییم چاقتر شدن کاپیتالیسم در گوشهای از دنیا به اختلاف طبقاتی در گوشهای دیگر تاثیر میگذارد و درواقع نظام سرمایهداری به شکلی گسترده و پیوسته با یکدیگر در تمام نقاط دنیا و به شکلی موازی در کشورهای مختلف در حال گسترش است؛ به گونهای که حتا کلانرویدادهایی در غرب دنیا میتواند بر جزئیترین رویدادهای زندگی در شرق دنیا تاثیر بگذارد. این خود نشانهای بر پیوستگی بدون قید و شرط کاپیتالیسم در دنیاست.
همانطور که در ادامه میخوانیم: «و از تنگه لاغرتر شود هرمز/ کارگر حاج شعبان» بازی زبانی با استفاده از چندواژگانی رخ داده است، به طوریکه هرمز که کارگر حاج شعبان است، از فقر و اختلاف طبقاتی شدید از تنگهی هرمز هم لاغرتر شده است. این «لاغر شدن» خود دلالت بر اختلاف شدید طبقاتی و سواستفادهی فجیع سرمایهدارهایی مثل حاج شعبان از نیروهای انسانی خود یعنی هرمزِ کارگر است. حاج شعبان و هرمز درواقع ابژهها و نمونههایی از این تبعیض طبقاتی هستند که باعث شدند تا روایتی دیگر به موازات روایت قبلی در سطرهای قبلی بهوجود آید که در حکم موتیفهای آزاد دیگر، موتیف مقید را همپوشانی کند. روایتی از حاج شعبان و کارگر مفلوکاش هرمز که در کار قاچاق دختر به دوبی فعالیت میکنند. قاچاقی که صورتی پنهان دارد اما بیشک از تجارتهای بسیار جدی و پرسود سرمایهدارها برای سرمایهدارهاست. چراکه کاپیتالیسم انسان را نمیشناسد، بلکه آنچه برای او در اولویت اول و آخر است، سوددهیست. حال این سوددهی چه مستقیم در عرصههای اقتصادی و استفاده از بازوهایی برای افزایش و کاهش قیمتها باشد و به مثابهی قلادهای بر گردن ملتها برای برده کردن کشورها باشد چه در قاچاق اسلحه یا قاچاق انسان. شعبان سرمایهدار و هرمز بیچاره تنها ابژههایی از این صنعت هستند و البته هرمز که حالا بردهای بیشتر نیست، به دلیل فقر شدید مجبور شده دختر خود را بفروشد و حالا این دختر هرمز است که قاچاق میشود و در دوبی مورد تجاوز قرار میگیرد (دختر بیچارهی هرمز…). بدان دلیل که حالا کاپیتالیسم آنقدر رشد و گسترش پیدا کرده (چاقتر کند جهان) تا شلاق به دست و البته با چهرههای دیپلماتیک مردم را به شکلی از بردههای نوین درآورد و باعث شوند تا به هر کاری تن در دهند، چراکه کاپیتالیسم با ایجاد موانع اقتصادی برای عدم رشد هرمز، باعث شده تا او حتا مجبور شود دختر خود را بفروشد و اینگونه است که سرمایهداری انسان را از انسان تهی میکند.
مولفـراوی در ادامه ابژهی دیگری به نام «سردار سلیمانی» را وارد متن کرده و در اینهمانی با ارتش ایالات متحده هر دو را دستاندرکار یکدیگر میداند. کسانی که برای حفظ وضعیت موجود قدرت در ناحیهی خود تلاش میکنند، درواقع آنان برای حفظ قدرت که بازویی در خدمت سرمایهداریست تلاش میکنند و از این رو فرقی ساختاری با یکدیگر ندارند. چراکه آنان بازوهای قدرتاند و قدرت یکی از بازوهای کاپیتالیسم است.
مولف در ادامه با اشاره به «هیلاری کلینتون» اینگونه بیان میکند که: «که مثل هیلاری/ سر گمرک/ دست به دست شود». درواقع عبدالرضایی با نگاهی به نحوهی انتخابات در آمریکا و اینکه رای مستقیم مردم رئیس جمهور را مشخص نمیکند، (همانطور که هیلاری کلینتون سه میلیون رای بیش از دونالد ترامپ داشته اما ترامپ به دلیل آرای الکترال به ریاست جمهوری آمریکا رسید) به سمت دموکراسی حاصل از کاپیتالیسم یورش میبرد. دموکراسی که نه تنها حافظ حق اقلیت نیست بلکه به شکلی از دیکتاتوری اکثریت بروز پیدا میکند. چراکه کاپیتالیسم میتواند با بازوی دیگر خود، یعنی ابر رسانهها، ذهن ناآگاه اکثریت را تحت سلطهی خود درآورد و از این طریق از اکثریت، گلهای بسازد که علیه اقلیت قیام کند تا از این رو اکثریت بدون اینکه بخواهد سرباز و مطیع فرمان سرمایهداری شود. درواقع مولف از این طریق به وانمودههایی که صنعت فیکسازی و کیچسازی و در نهایت کاپیتالیسم ساخته (مثل حق رای و انتخابات و دموکراسی) و وارد جامعه میکند، اشاره دارد.
عبدالرضایی در چهار سطر انتهایی شعر با استفاده از تمهیدی که در سطرهای آغازین میآورد شعر را به پایان میرساند؛ حالا که اوضاع دنیا به این اندازه خراب است و کاپیتالیسم با روی کار آمدن کلانسرمایهداری به نام دونالد ترامپ بیش از پیش به سوی فاشیسم و بردهداری مدرن میرود، پس نهتنها سامانی پیدا نمیکند، بلکه خرابتر نیز میشود. در پایان میتوان گفت؛ «شکست برجام» شعری متفکر و غنیست که با ارتباط خردهروایتهای خود در چیدمانی ساختمند، به سمت هدف خود شلیک میکند اما در این راستا پرطمطراق حرف نمیزند. شکست برجام بیادعا و تنها با اسلحهی زبان به سمت اطراف هدف حمله میکند؛ او با استفاده از ابژههایی مثل «مک دونالد»، «دونالد ترامپ»، «حاج شعبان سرمایهدار» و «هرمز برده» روایتهایی از بازوهای کاپیتالیسم شامل مصرفگرایی، تجارتهای گسترده و پنهان مثل قاچاق انسان، وانمودههای مفاهیمی مثل انتخابات و حق رای و دموکراسی ارائه میدهد که حول مرکزی مشترک، تشکیل شعری ساختمند میدهند که قدرت زبان در آن به شکلی از بازیهای زبانی و چندواژگانی بروز پیدا میکند.
سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید
برچسب : «شکست,برجام,مهدی,نادری, نویسنده : mkalejsherg بازدید : 250 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 4:19