"و شعر میتوانست زخمی باشد،که هیچگاه سر باز نکند"

ساخت وبلاگ

photo_2016-10-05_10-00-21.jpg


شعر میتوانست زخمی باشد،که هیچگاه سر باز نکند"
 
باید یکی از ما دو تن صندلی را می کشیدیم
با تیغ های پنهان در مشت
چکاوک های غمگین زیر پیراهن
تو قهوه می ریختی
و تا سرد شود روی اشیاء اتاق ملافه می کشیدی
ماهواره هر پنج دقیقه کاندوم های تاخیری را تبلیغ می کرد
از حمام بوی گوشت پخته می آمد
و بلندگوها اعدام ها را اعلام می کردند

باید یکی از ما دو تن عجله می کرد
ما عجله ای نداشتیم

ادامه مطلب
سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 289 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 9:43