خطوط کف دست ( داستان)- خولیو کورتاسار

ساخت وبلاگ

از نامه‌ای که روی میز افتاده است، خطی می‌آید که طول تخته‌ی صنوبر را می‌دود و از یکی از پایه‌های میز پایین می‌آید.
می‌بینید که این سطر راهش را کف پارکت اتاق ادامه می‌دهد، از دیوار بالا می‌رود و وارد کپی‌ای از یک نقاشی بوشر می‌شود، از شانه‌ی زنی که روی تختی لمیده رد می‌شود، و در نهایت از اتاق بیرون می‌رود روی پشت‌بام و از زنجیر میله‌های برق‌گیر پایین می‌رود توی خیابان. حالا به دلیل سیستم حمل‌ونقل، دنبال کردنش دشوار است؛ اما با دقت زیاد می‌توانید ببینید که دارد از چرخ اتوبوسی که سر نبش پارک کرده، بالا می‌رود، اتوبوسی که او را تا اسکله‌ها می‌برد‌.

ادامه مطلب
سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"...
ما را در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkalejsherg بازدید : 271 تاريخ : سه شنبه 5 بهمن 1395 ساعت: 9:17