تصدق جقهی همایونی گردم، حسبالامر حضرتعالی در فقرهی تحقیق در خصوص قتل فرزند خاصه و مقرب دربار که به غایت بی سر و صدا و تنها به معاونت یکی از چاکران شما در نظمیه و با نظارت شخص حقیر به عنوان سرپرست نظمیه انجام پذیرفت، به استحضار میرساند که این دوسیه مشتمل بر جزئیاتی شنیع و به دور از شان جلال همایونی است و همان به که مسکوت ماند. بنابر امر وظیفه، چند خطی برای شرح پیشرفت تحقیقات معروض میدارد,ذوالقدری ...ادامه مطلب
رویا مرا به جایی نمیرساند ! مرا برای باختن آفریدهاند. یکی در مغز من است که میگوید بباز ! تا میتوانی خراب کن. با هیچکس نساز ! تو را برای تاختن آفریدهاند! خالی شو که سبکتر بال بزنی. نباید به این زودی جا بزنی. تو را آفریدهاند که جا باز کنی. این جاده نامش جادهست چون پیشتر یکی را به جایی رساند که جای اوست نه تو! جاده پیشتر به یکی جا داده حالا اشغال شده باید آشغال باشی که حوالی آن هنوز بال با,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
کالجی ها را نمی شود با هیچ فنی از صحنه خارج کرد! پرده برداری از شیطان ادیان در « لیلاو»تازه ترین مجموعه شعر علی عبدالرضایی با عنوان «لیلاو » دقایقی پیش در نشر کالج منتشر شد . دانلود: مجموعه شعر لیلاو ,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
قریبِ چهار دههست که بیلیون بیلیون خرج مىشود علیه سیاوش تا حسین حسابى جا بیافتد. چهار دهه تخریب تاریخ و اسطوره و فرهنگ ایرانى موجب شده ناخودآگاهِ جمعىِ ایرانیان جدالى منفى را آغاز کرده، پیشِ مزارِ کورش در نوروزِ گذشته خود را بزرگ بدارد. مردم دوباره کاوهاند، باز بابک خرمدین و کمان دست آرش دادهاند تا که خود را از زیر سیطرهى استعمار فرهنگى عربى و اینهمه حقارتِ حاضر خارج کنند. در چنین,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
تو را دوست دارم چون نان و نمک چون لبان گر گرفته از تب که نیمهشبان در التهاب قطرهای آب بر شیر آبی بچسبد!تو را دوست دارم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
"زمان در ضدّ رمان"عنوان مقالهایست از “علی عبدالرضایی” که به تازگی در بخش “نظریات ادبیاتی-عملیاتی” مجلهی “فایل شعر یازدهم” منتشر شده است. پیشتر سخنرانی مفصلی درباره زمان در ادبیات نومدرنیستی داشتم و آنجا با توجه به تئوری برگسون، بهطور ریشهای دربارهی مسالهی زمان در شعر و داستان حرف زدم. امروز اما میخواهم به بحثی تجربی دربارهی انواع زمانها در داستان و بهویژه در ضد رمان بپردازم. معمولن و,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
روی طرحی از یک داستان جدید فکر میکردم که سر و صدایی از بیرون خانه، صبرم را برید. شلوغ که باشد خروجی مغزم به صفر میرسد و راحت کنج سرم لم میدهد و با فکرهام سکس میکند. از آغوش مادرش رها شده و دیگر خدا نبود. مدتی پی آدم گشت تا به او آشنایی بدهد، اما همه آدم بودند و کسی آدم نبود. هوای آسمان را کرده و دلش میخواست، دوباره از پستانهای آسمان شیر بخورد. تمام بازیهایی که کرده بود، ادامه مطلب,داستانک,بیرون,آغوش,آسمان,هامون,حسینی ...ادامه مطلب
ماهیت قدرت و گفتمان سلطه_ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدود,ماهیت,قدرت,گفتمان,سلطه,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود,شعری,از«ساریا,ابرا»,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
مرزهاى جهاناند بیست و سی سر … باز اگر بمیرد پادگان یک اعظم از پدر نمىروید ممد چه میگوید که گردش گوینده در رادیو توی حیاط پادگان بى اعتبارىِ دشنامِ است روى تانکر آب؟ بى فکر اعظم بخواب ممد که آتشفشان کبیریست اصغر جامانده در دوربین توی حیاط پادگان زیر آفتاب اجارهاى ممد کجاست؟ دوربین چه مىگوید؟ که بیست و سی سر در یک محله مادر جا… فشا… مىکند در فکر ممد که اعظم نمىداند؟ ممد از چه مى,بنایی ...ادامه مطلب
متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و ش,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
بازی های زبانی در ادبیات نومدرن _ زهرا هاشمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که ,زبانی,ادبیات,نومدرن,هاشمی ...ادامه مطلب
برای دانلود فایل ویدئویی «شعر فروغ» اثر علی عبدالرضایی کلیک کنید. درست دو ساعت و بیست و پنج دقیقه و سی ثانیه، به کاغذ خیره شده بودم. پشت پلکهایم پف کرده و سفیدی چشمهایم سرخ شده بود. مدادم را تا نیمه جویده بودم و منتظرِ سطرِ بعدی که بیاید. یکدفعه صدایی شنیدم، درست مثل هق هق کسی که... صدا بلند و بلندتر شد. روی کاغذ خم شدم و سطر سوم را دقیق گشتم. نه نبود، یعنی صدا نبود. یک سطر بالاتر رفتم. زن,داستان,«مرگی,چهارم»,هامون,حسینی ...ادامه مطلب
داستانک «بیرون از آغوش آسمان» _ هامون حسینی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که د,داستانک,«بیرون,آغوش,آسمان»,هامون,حسینی ...ادامه مطلب
بچهها گُل کوچَک بازی میکردند، یکیشان که تک افتاده بود، دیوارها را خط خطی میکرد و زیرزبانی بقیه را فحش میداد. ـ چرا بازیش نمیدین؟ ترسیدند، یکی که تخستر بود گفت: ـ ما با دخترا بازی نمیکنیم! ـ اشکالش چیه؟ ـ دخترا نُنرن! دخترک گچ توی دستش را پرت کرد سمت پسربچه و یک تفِ خوشکل هم نثارش کرد و دِفرار. ـ یه قدم وردارین به ننه باباهاتون میگم چه گهی تحویل جامعه دادن. دخترک حالا که چند متری دورتر شده بود برگشت و یک شیشکی هم گذاشت تَنگ تُفی که کرده بود و رفت. خاله نیره آن سالها معروف بود به دستگیری از مردم بدبخت بیچاره، شصت و چهار پنج ساله بود و در محلهی قدیم روی اسمش قسم میخوردند. حالا که ,داستان,بازی,ساحل,نوری ...ادامه مطلب