افتادهام در عمیق و دست به دامن نمیبرد شب اگر رشد کند در رحمم تاریک ویار مقنى چاهی میشود بیآب میکند تا یوسفی در من رشد لگدهاش پرت کند حواس بی آنکه بربخورد به کسی چیزی حتی به زمین که قیم تنهاییست ادامه مطلب,«گود»,هاشمی ...ادامه مطلب
وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود,«علفزار,گریان»,محمد,مروج ...ادامه مطلب
وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضاییکالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود,شعری,از«ساریا,ابرا»,عبدالرضایی ...ادامه مطلب
نقد و بررسی شعر "اتاق" _ سمیه ابراهیمی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن ,بررسی,ابراهیمی ...ادامه مطلب
نقد و بررسِی داستان "تولک" _ مریم ناصری :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن,بررسِی,داستان,ناصری ...ادامه مطلب
برای دانلود فایل ویدئویی «شعر فروغ» اثر علی عبدالرضایی کلیک کنید. درست دو ساعت و بیست و پنج دقیقه و سی ثانیه، به کاغذ خیره شده بودم. پشت پلکهایم پف کرده و سفیدی چشمهایم سرخ شده بود. مدادم را تا نیمه جویده بودم و منتظرِ سطرِ بعدی که بیاید. یکدفعه صدایی شنیدم، درست مثل هق هق کسی که... صدا بلند و بلندتر شد. روی کاغذ خم شدم و سطر سوم را دقیق گشتم. نه نبود، یعنی صدا نبود. یک سطر بالاتر رفتم. زن,داستان,«مرگی,چهارم»,هامون,حسینی ...ادامه مطلب
بیشتر کلاه برداردو مک دونالدِ ترامپچاقتر کند جهاندوباره باید رژیم بگیرد ایرانو از تنگه لاغرتر شود هرمزکارگرِ حاج شعبانکه دختر مىخرد مفتنبشِ نازى آبادو مىفرستد دوبىتا خراب شود دنیادختر بیچارهى هرمزکه شاید ظهور کند اماماما فرجام ندارد این برجامدخترکِ بیچاره چهارده رکعتتوى دوبىچهارده بارزیر دایناسورى عربخدا را هى صدا زداما به دادش نرسیدسردار سلیمانىبراى اینکه ارتش آمریکاسگِ هار استخروس لارى نیستکه مثل هیلارىسرِ گمرکدست به دست شودبراى اینکه دنیا خراب استمثل کون نوزاداما رئیس جمهورِ آمریکاپوشک بچه عوض نمىکند علی عبدالرضایی نقد و بررسی «زبان؛ گلادیاتوری علیه کاپیتالیسم»همانطور که پیشتر بر ,«شکست,برجام,مهدی,نادری ...ادامه مطلب
بعد از هزار و یک شب خواندن خوابیدن از خانه خارج میشود یک جفت در کوچه غوغا کردهاند گنجشکها تا صف اتوبوس پای درختی که جیک تو جیک اشغال شده بر گونه درست سر سیاهی خال مرد اینگونه خالی میکند بوسه زن هم برای اینکه شوی اشک ندهد سرش را یک کاره برمیگرداند از گونههاش که جای کبود ریمل پاک میکند دوباره برمیگردد گنجشکی بر شاخه دیگر نمانده عشق و نزاع، محوریتی که جهان حول آن می چرخد و این علاقه و جنگ ابدی که هرگز برنده و بازنده نداشته، پارادوکسیست در حال تکرار که در عین پیچیدگی پر از جذابیت است. فراز و فرود و البته ملال و تلخی ست که در مجموع ساختار و فرم زندگی را تشکیل می دهد. هر انسانی ,«گنجشک,فاطمه,قهرمانی ...ادامه مطلب
«خالی» دنبال یکی میگردم که جای خالیت را خالی کند و حالم را که از این خرابتر نمیشود عالی مثل روزی که دست هیچ سوراخی نخورده بود به کف که خالی کند لیوانام جیبم بعد هم پیدا کند خانه خالی آنقدر خالی بستهای که راهی نرفته برگشتم مثل چکهای بد حساب و حالا که دختر همسایه پا داده مثل انگشت , ...ادامه مطلب
عروس شدم بر حسب اتفاقپدر نبودکه زن بگیرد از آبیا مادرم راکه گریه غرقش مىکردعروسکی بود موجیکه درمیرفت با برادرتا پشت هفت سالگیو باد اگر وا نمیکرد پاهاملیز نمیشد این لا / لاییتا بپرد خواب از سر کوچه و لی لیکل نمی کشید دردتا بپیچد جیغلای موهامکه هرگز طناب نشد مادرم نجاتوقتى عروس شدمپدر سوراخو ماد, ...ادامه مطلب
بعد از هزار و یک شب خواندنخوابیدناز خانه خارج میشود یک جفتدر کوچه غوغا کردهاندگنجشکهاتا صف اتوبوسپای درختی که جیک تو جیکاشغال شدهبر گونهدرست سر سیاهی خالمرداینگونه خالی میکند بوسهزن هم برای اینکه شوی اشک ندهدسرش رایک کاره برمیگردانداز گونههاش که جای کبود ریمل پاک میکنددوباره برمیگرددگنجشکی, ...ادامه مطلب
دو شاخه در دلمو شادیام توی شارژبه صد که میرسدبرق از سر زنی میپردکه مثل شاتره زیر دستریز ریزم میکندو میریزدم در آشیکه میپزد برای آقاآقایی که زبانش زخم میزندپیش از آنکه ریزترم کندزیر دندان کرم خوردهاشو زن که زندگی میکند توی قابلمهلم میدهد به چارشانهترین خانهموهاش را شانه میکندو همچنان ک, ...ادامه مطلب
«قرار» هرچه میافتم نمیافتم از اصل مثل سیبی که هرچه میخورد زمین زمینی نمیشود جاذبه از من فراریست لختم نمیکند شکایتی که از لب و لوچه آویزان قطره قطره میافتد ترش شیرینم نباشی آلوچهای هستی پشت دوربین! سمیه ابراهیمی نقد و بررسی: این شعر «سمیه ابراهیمی»، شعریست ساختارگرا و به دلیل قدرت تاویلپذ, ...ادامه مطلب
هر هفته در سوپرگروه کالج داستان جلساتی تحتعنوان «کارگاه داستان» برگزار میشود، گاهی علی عبدالرضایی در این جلسات شرکت میکند و به نقد و بررسی داستانهایی که در گروه پست میشود میپردازد. کارگاه داستان این شماره مجله فایل شعر اختصاص دارد به متن پیاده شده هفت فایل صوتی علی عبدالرضایی که در آن به تحل, ...ادامه مطلب
این چمدان لعنتی کوچکتر از آن است که تمام خاطرهها در آن گنجانده شود کوچکتر از آن که تمام زیباییات را به خاطر سپرده باشم در این اتاق کوچک دردها بزرگ به نظر میرسند مردها کودک مرزها کوچک بیشک تردید جایز نیست! جایز نیست چشمانت را فراموش کنم فراموش کنم این چمدان لعنتی… نقد و بررسی شعر، سرزمینی رادیک, ...ادامه مطلب