سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2"

متن مرتبط با «انتشار کتاب ترجمه شده» در سایت سرمتن :گفتاری در باره "فایل شعر2" نوشته شده است

انتشار مجموعه شعر « لیلاو» _ علی عبدالرضایی

  • کالجی ها را نمی شود با هیچ فنی از صحنه خارج کرد! پرده برداری از شیطان ادیان در « لیلاو»تازه ترین مجموعه شعر علی عبدالرضایی با عنوان «لیلاو » دقایقی پیش در نشر کالج منتشر شد .  دانلود: مجموعه شعر لیلاو ,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب دیل گپ _ علی عبدالرضایی

  • قریبِ چهار دهه­‌ست که بیلیون بیلیون خرج مى­‌شود علیه سیاوش تا حسین حسابى جا بی‌­افتد. چهار دهه تخریب تاریخ و اسطوره و فرهنگ ایرانى موجب شده ناخودآگاهِ جمعىِ ایرانیان جدالى منفى را آغاز کرده، پیشِ مزارِ کورش در نوروزِ گذشته خود را بزرگ بدارد. مردم دوباره کاوه‌­اند، باز بابک خرمدین و کمان دست آرش داده­‌اند تا که خود را از زیر سیطره­‌ى استعمار فرهنگى عربى و این­‌همه حقارتِ حاضر خارج کنند. در چنین,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی

  • متنی از کتاب "تخت خواب میز کار من است" _ علی عبدالرضایی :: وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و ش,عبدالرضایی ...ادامه مطلب

  • انتشار مجله فایل شعر (10)

  • وبلاگ کالج شعر علی عبدالرضایی کالج شعر عبدالرضایى، سازمانى شعرى و شعورى ست که در آن حدودپنج هزار تن از نویسندگان مستقل معاصر، به ویژه شاعران و منتقدان جوان عضویت دارند و مطالب شان در رادیو کالج، مجله فایل شعر و گروه تلگرامى و اینستاگرامى کالج شعر منتشر مى شود , ...ادامه مطلب

  • بخشی از کتاب "مرگ بر مردم" _ علی عبدالرضایی

  • یک آوانگارد، یک انقلابی هرگز نمی‌تواند مردمی باشد. وقتی نام مردم را می‌آوریم از اکثریتی حرف می‌زنیم که پیش‌تر خواسته یا ناخواسته در سرنوشت سیاسی کشورش دست داشته و هرگز اهل نافرمانی و عصیان نبوده در واقع همیشه آن‌هایی که در اقلیت بودند سبب‌ساز تغییر شدند نه مردم که معمولن به اکثریت جامعه اطلاق می‌ش, ...ادامه مطلب

  • شعری از ” کریستینا لوگن” _ترجمه رباب محب

  • اداره مسکن نیست. اتحادیه ی ِ مستأجران نیست. خانه ای در جهنم است. اما من پنجره ام را رو به تنهائی می گشایم. برحاشیه تنهائی می ایستم و ُ به تو می نگرم. و تو در من مثل آتشی روی آبشار. اینهمه جمعیت ِ شهرهای ِ گمشده اینهمه همسایه های ِ با خاک یکی شده و حالا این یکی که می درخشد چنین من مستأجری بدون ِ ورو, ...ادامه مطلب

  • مقاله”چه دیر! چه زود! (نگاهی به کتاب «نوشتار و تفاوت» اثر ژاک دریدا)”_نیما پرژام

  • انتشار کتاب «نوشتار و تفاوت» دریدا با ترجمه یکی از مترجمان کاربلد و خوشنام البته خبر خوبی برای دوستداران دریداست. این کتاب خواندنی حاوی نخستین متونی است که دریدا نوشته، متونی که در آن‌ها با آثار متفکران، شاعران و هنرمندانی نظیر فوکو، دکارت، لویناس، هگل، فروید، لوی استروس، باتای، ادموند ژابس، آرتو, ...ادامه مطلب

  • شعر”هنرپیشه” از کتاب _فی‌البداهه_ علی عبدالرضایی

  • شامپو (شعری از علی عبدالرضایی) را در یوتیوب دنبال کنید بر سر درِ سینما در پوستری رنگی از فیلمی که آن را ندیده‌ام او را که دیدم جا خورد از پوستِ خود آمد بیرون سوارِ ماشین شد و در بینِ راهِ تهران_چالوس تا آمدم پشتِ سرم را ترک کنم رودخانه مکث کرد, ...ادامه مطلب

  • “یادداشتی بر «زمانه زنان» اثر ژولیا کریستوا، همراه با ترجمه قسمتی از این مقاله”_کلی الیور

  • خانه اجاره ای (شعری از علی عبدالرضایی) را در یوتیوب دنبال کنید «بیماری جدید روح» اثری است که برای اولین‌بار در سال ١٩۸١ توسط آلیس جاردن و هاری بلک تحت عنوان «زمانه زنان» به انگلیسی ترجمه گردید و سپس در کتاب تئوری فمنیستی بار دیگر انتشار یافت., ...ادامه مطلب

  • اثری از‫ “ساموئل بکت” ترجمه نیما فرح بخش

  • بی این جهان چه خواهم کرد؟ بی رغبتی به دانستن، بی صورتی برای بازشناختن، در ‌جایی که بودن به جز لحظه‌یی نمی‌پاید، جایی که لحظه درآن نادانی‌یش از سرکردن با فقدانِ این موج را به خلأ سرریز می‌کند، ‌جایی که بدن و سایه در آن عاقبت با هم غرق می‌شوند بی این سکوت چه خواهم کرد؟ ‌جایی که  می‌میرند در آن زمزمه‌ها، دم‌زدن‌ها، دیوانه‌گی‌های رو به سوی یاری، رو به سوی عشق، بی این آسمانِ فرازنده‌ی بر فراز, ...ادامه مطلب

  • شعر “من آش خور بودم” علی عبدالرضایی _ از کتاب فی البداهه

  • دو سه نخ بار زد توپ ِتوپ که شد با چند نخ مژه او را از زمین برداشتم و در چشم هام گذاشتم و در رو! گاز         دنده           گاز هزار تا بیشتر پر کردم با کله رفتم تو خطِ جاده ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • متنی از کتاب "دیل گپ" _ علی عبدالرضایی

  • به کانال سخنرانی های عبدالرضایی بپیوندید عاشق‌تر از پرستو وجود ندارد، در حالی که این پرنده تنها به زندگی اهمیت می‌دهد، با عجب عشقی ساقه ساقه از بوته‌ها برمی دارد و لانه‌اش را بنا می‌کند اما هنوز هفته‌ای نگذشته خانه‌اش را می‌گذارد و می‌رود، می‌رود برای بنایی دیگر! عشقی تازه‌تر! پرستو می‌داند که عشق فقط در اوست برای همین نگرانِ بیرونش نیست، مهم نیست لانه باشد، پرستوی دیگری باشد، او همه چیزش را در تخیلش می‌سازد. هر شاعر بزرگی پرستویی سرخود است و می‌داند که جز در تخیل هیچ ندارد، برای همین است که راحت می‌کند، می‌گذارد و می‌رود؛ شاعر را حتی اگر زندانی کنند آزاد است. من با این‌که از زندان متنفرم اما همیشه در قفس بهتر نوشته‌ام، چون تخیل در زندان مدام فعال است. باید مدام سفر کرد تا به درک پرستو رسید، به این درک که هیچ چیز مال تو نیست، در مالکیت تو نیست؛ باید بلد باشی که بگذاری و بگذری. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • اشعار ترجمه - سیلویا پلات

  • رقیب اگر ماه می خندید، شبیه تو می شد تو هم همان تأثیری را می بخشی که چیزی زیبا و ویرانگر هر دوی شما خوب نور به عاریه می گیرید دهان گردش غصه دار این دنیاست، مال تو بی تفاوت است. اولین شگردت سنگ کردن همه چیز است در آرامگاهی بیدار می شوم، تو این جایی با انگشتانت ضرب می گیری بر میز مرمرین ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • انتشار مجموعه داستان " تخت خواب میز کار من است " - اثر علی عبدالرضایی

  • تخت خواب میز کار من است                      تخت خواب میز کار من است برای دانلود کتاب به لینک زیر مراجعه کنید: http://www.kalejsher.com/publication.php "پارتنر" اگر مى دانست که مرگ فقط تنهاترش مى کند هرگز خودش را نمى کشت.  ازم مى ترسید، مى گفت هر که بهت نزدیک شده حالا فقط خاکسترش مانده باقى. دوست داشت امتحانم کند اما نمى خواست بسوزد. گفتم نترس! بیا جلو! سینه هات را بِهم بچسبان، سفت بغلم کن! من آنقدر هم که فکر مى کنند سرد نیستم. کاش همانقدر که در درون مى سوختم بیرونم نشان مى داد. کاش اینقدر عصبى و بداخلاق نبودم، مثل بهار بودم، گل مى دادم بى دلیل بى منّت، و در هوا پخش مى شدم مثل عشق.  تبعید مثل گور است، دفن مى شوى در حالى که زندگى مى کنى. باید یاد بگیرم به یکى مهربانى کنم، بعد به یکى مهربانى کنم، باز هم به یکى مهربانى کنم، هیچ چیزِ این زندگى، جز این نمى ارز اگر مى دانست که من فقط تنهاترش مى کنم هرگز عاشقم نمى شد. ازم مى ترسید ولى آمد جلو، سه هفته در آغوشم داغ شد، آنقدر داغ که دیگر چیزى از او نمانده بود باقى.  نباید پرش مى دادم، از وقتى که رفته بیشتر براش کادو مى خرم، ,سازمان انتشار مجموعه داستانهای ناطق ...ادامه مطلب

  • ختنه سوران - علی عبدالرضایی - کتاب تخت خواب میز کار من است

  • تخت خواب میز کار من است                تخت خواب میز کار من است برای دانلود کتاب به لینک زیر مراجعه کنید: http://www.kalejsher.com/publication.php ختنه سوران  او را از اعیانى­ ترین روسپی­ خانه­ى برلین پیشکش نکرده بودند. در یک پارتیِ آن­چنانی به پستم نخورده بود، آن روز لب خیابانى که مى­ گویند کثیف است منتظر بودم که سوار ماشینم کرد. تازه پایش را این ورِ باغِ بلوغ گذاشته نگذاشته با دو چشم شهلا، موى طلا، بی پدر آن­قدر خوشگلی مى­ کرد که ناغافل از خانه­ ى خالی سر درآوردیم. همین که لخت شد، طوری که لبِ پرده­ ى سینما نشسته باشی و تازه پایت را آن ورِ پرده توی فیلمِ "چشم­ هاى کاملن باز" نیکول کیدمن گذاشته باشی و کیرت از درزِ زیپ زده باشد بیرون، ناگهان چشمش روى خطی افتاد و همین­طور، یک دقیقه وا ماند که سلمانیِ ریغماسى در ختنه سورانِ توپی که برایم گرفته بودند، سرِ کله­ اش انداخته بود. زن­ها دایره دُنبک مى­ زدند و کم که مى­ آوردند طشت و جفتک! دو سه­ تاشان هم که شکرِ خدا پسرنزا بودند، سنگِ خودشان را به سینه می­ زدند و مى ­خواستند پوستِ کیرم را بالا بکشند تا بى آنکه خایه­ ى پوست نازکِ ,ختنه سوران یهودی,ختنه سوران,ختنه سوران پسرم,ختنه سوران پسر علی براتی,ختنه سوران-نسرین,ختنه سورانی,ختنه سوران دختر,ختنه سوران من,جشن ختنه سوران,مراسم ختنه سوران ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها